Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (1334 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
An seinen Schläfen traten die Venen hervor. U رگها در شقیقه اش برجسته بودند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Herausragen {n} U برجستگی [جلو امدگی] [برتری] [نکته برجسته ] [موضوع برجسته] [چابکی درجست وخیز ]
Langfristig verstopft fettreiche Ernährung die Arterien. U در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
Da waren Einbrecher [am Werk] . U دزد ها [با زور] آمده بودند تو.
Einbrecher waren da. U دزد ها [با زور] آمده بودند تو.
Sie waren alle gleich. U همه آنها یکی بودند.
der Katzenjammer danach U صبح شبی که مست بودند
Diese Schuhe stammen noch von meinem Großvater. U این کفش ها مال پدربزرگم بودند.
Die Grashügel waren in Nebel gehüllt. U تپه های چمن با مه پوشیده شده بودند.
Ich habe einen Kater. U خمار [صبح شبی که مست بودند ] هستم.
Da standen sie in all ihrer Pracht. U آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
Sie hat sich nicht für meine Probleme interessiert, geschweige denn, dass sie mir geholfen hat. U مشکلاتم برای او [زن] بی اهمیت بودند گذشته از کمک به من.
Die [Haupt] akteure beim kolonialen Kräftemessen waren Großbritannien und Frankreich. U بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
Katzenjammer {m} U خماری [کسلی و سردرد صبح پس از شبی که مست بودند]
Die Truppen wurden auf beiden Seiten des Flusses aufgestellt. U نیروهای نظامی را در طول دو طرف رودخانه ترتیب داده بودند.
Die Leute fragten sich, wie diese Vorrichtung funktionierte. U مردم در شگفت بودند که این ابتکار چگونه کار می کرد.
Kater {m} U خماری [کسلی و سردرد صبح پس از شبی که مست بودند] [اصطلاح روزمره]
Der Sänger und seine Leute belegten den gesamten Raum hinter der Bühne mit Beschlag. U خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
Die Gefangenen der Terrormiliz waren einer unmenschlichen Behandlung ausgesetzt. U زندانیان گروه شبه نظامی تروریستی در شرایط غیرانسانی بازداشت شده بودند.
Wildkatzen waren die Vorfahren unserer Hauskatze. U گربه های وحشی اجداد گربه خانگی ما بودند.
Bonze {m} U شخص برجسته
sich profilieren U برجسته شدن
Kajütenbett {n} U تخت خواب طبقه ای [برجسته]
Etagenbett {n} U تخت خواب طبقه ای [برجسته]
Hochbett {n} U تخت خواب طبقه ای [برجسته]
Fettdruck {m} U حروف سیاه و برجسته [چاپ]
Autogramm {n} U امضای شخصی [ازافراد برجسته]
herausragend <adj.> U برجسته [عالی] [مورد توجه ]
Die Umrisse der Bäume zeichneten sich gegen den klaren Nachthimmel ab. U نمای کرانی درخت ها در برابرآسمان صاف شب برجسته بود.
der rote Faden U عبارت برجسته و ملودی درموسیقی که چند دفعه تکرار میشود و مربوط به شخصی یا داستانی است
Leitmotiv {n} U عبارت برجسته و ملودی درموسیقی که چند دفعه تکرار میشود و مربوط به شخصی یا داستانی است
Spitzenmann {m} U آدم مورد توجه [آدم برجسته در کار]
herausragen U برجسته [عالی] بودن [مورد توجه بودن]
sich abzeichnen [von etwas] oder [gegen etwas] U برجسته بودن [موردتوجه بودن]
herausstechen U برجسته بودن [موردتوجه بودن]
sich abheben U برجسته بودن [موردتوجه بودن]
hervorstechen U برجسته بودن [موردتوجه بودن]
[deutlich] hervortreten U برجسته بودن [موردتوجه بودن]
bekannt werden U برجسته شدن [با اهمیت شدن]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com